سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روز داد بر ستمگر سخت‏تر است از روز ستم بر ستم بر ، . [نهج البلاغه]
 

سه شنبه 92 مهر 30 , ساعت 6:11 عصر


http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1392/2/15/1072638_364.jpghttp://www.tabiatbakhtiari.com/wp-content/uploads/2011/11/at.jpg

http://images.hamshahrionline.ir/images/2012/2/borojen.jpg

اینامیگن زندگی آخرصفاست/گبیعت چهارمحال وبختیاریست.



سه شنبه 92 مهر 30 , ساعت 5:47 عصر

با سلام

در لینک های مفید بخش دانلود نرم افزار قرار داده شد و  لغتنامه و فونت های فارسی نیز در این قسمت قرار داده ایم




سه شنبه 92 مهر 30 , ساعت 5:22 عصر


میدونستی

د بر طبق اصل 124 ماده قانون مجازات اسلامی

اگه 1 مرد با 1 زن مجرد تصادف کنه

و منجر به

نقص عضو او بشه باید با او ازدواج کنه ..؟

فقط هول نشید ..

خیابون پر ماشینه ..

این ماشین نشد .. ماشین بعدی ..!
 



سه شنبه 92 مهر 30 , ساعت 4:56 عصر



در یکی از روستاهای مکزیک دو برادر به اسامی "سانچز" و "دارچو" زندگی می کردند که

 خانه
 هایشان در دو طرف یک رودخانه ی کم عمق بود،یعنی در یک سوی رود "سانچز" و زن و 

فرزندانش ساکن بودندو "دارچو" و خانواده اش نیز آن سوی رودخانه زندگی می کردند و خیلی 

هم با یکدیگر صمیمی بودند و ... تا اینکه پس از سالها براثر اتفاقی کوچک و ناچیز بین دو برادر 

اختلاف افتاد و باهم قهر کردند.فردای ان روز "سانچز" که برادر بزرگتر بود،با دیدن یک نجار دوره 

گرد فکری به سرش زد و نجار را صدا کرد و گفت:«خانه ی آن سوی رودخانه مال برادر من است 

که 
دیروز با او قهر کرده ام،لطفا جلوی رودخانه یک دیوار چوبی بساز تا دیگر برادرم را نبینم... تا من

از 
شهر برمی گردم کار دیوار را تمام کن.»

پیرمرد نجار قول داد کار را تمام کند،"سانچز" به شهر رفت و وقتی برگشت در کمال تعجب دید که 

نجار دوره گرد به جای دیوار یک پل روی رودخانه نصب کرده! با عصبانیت او را صدا کرد و خواست 

دعوایش کند که در این لحظه "دارچو" از روی پل به این سو آمد و برادرش را در آغوش گرفت و 

گفت:«برادر بزرگ تو درس خوبی به من دادی. لطفا مرا ببخش!»

"سانچز" با دیدن برادرش خوشحال شد و واو را فرستاد تا با زن و فرزندانش به خانه ی او بیایند و 

سپس با سرعت خود را به نجار رساند و عذرخواهی کرد و گفت:«پیرمرد لطفا مرا ببخش و امشب 

را پیش ما بمان.»

پیرمرد نجار خندید و گفت:«دوست دارم بمانم،اما باید بروم و پل های زیاد دیگری بسازم.»


منبع:yademanba6.blogfa.com





سه شنبه 92 مهر 30 , ساعت 4:33 عصر


در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی رو میشه در سجیه دید، این
شمالیترین شهر دانمارکیهاست ..... جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم
میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمیشوند و بنابرین این راستا بوجود میاد


و این همان چیزی است که در قرآن آمده
است


سورة مبارکه  الرحمن


مَرَجَ
الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20)
 
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ
الْمَرْجانُ (22)


19. دو
دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی
است که به هم تجاوز نمی کنند.21. پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار می‏کنید؟


22.
از آن دو، مروارید و مرجان خارج میشود.

لطفا به ادامه مطلب بروید




   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ