سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دلت جامه پرهیزگاری بپوشان تا به دانش برسی [از سفارشهای خضر به موسی علیه السلام]
 
یکشنبه 92 مهر 28 , ساعت 9:49 صبح

به نام خدا

1- برای ساخت قالب اختصاصی اول باید یک رومی از چتا رو سیو کنیم توی کامپیوتر خود بعد میرویم تو ی فایل همون رومی که سیو کردیم بعد میرویم توی نوت پد بعد عکس مورد دلخواه خود را میزاریم بعد کمی میرویم پایین تر یک گزینه هست به نام background-image:ur بعد عکس دوم رو میزاریم بعد ضربدر را میزنیم بعد سیو میکنیم بعد نوت پدد را کپی میکنیم روی دسکتاب کامپیوتر خود بعد میرویم توی http://setfa.net/ بعد اپلود میکنیم بعد تبدیل به css میشه  بعد شما میتونیم اونو بزارید توی چت روم چتا خود ازش استفاده کنید موفق باشید ............ نظر یادت نره دوست عزیز .




یکشنبه 92 مهر 28 , ساعت 9:35 صبح

 

دیشب باران قرار با پنجره داشت

روبوسی آبدار با پنجره داشت

یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد

چک چک چک چک... چکار با پنجره داشت

 

 



یکشنبه 92 مهر 28 , ساعت 9:22 صبح

قابل دانشجویان کارسناسی مدیریت فرهنگی مرکز آموزش عالی علمی کاربردی جهاد دانشگاهی کرمان کتاب " اصول وفنون بودجه بندی در امور فرهنگی " (همراه با سوالات کلی و چهار جوابی در هر فصل) از طریق نماینده  کلاس تهیه نموده  سوالات فصل اول جواب داده و تا تاریخ 92/8/5 تحویل داده شود.

متشکرم تراز




q

یکشنبه 92 مهر 28 , ساعت 8:55 صبح

q


یکشنبه 92 مهر 28 , ساعت 8:46 صبح







Normal
0




false
false
false

EN-US
X-NONE
FA








































































































































































/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:"Table Normal";
mso-style-parent:"";
line-height:115%;
font-size:11.0pt;
font-family:"Calibri","sans-serif";
mso-fareast-font-family:"Times New Roman";}


من یه دوستی دارم که توی سال هایی که من ام پی تری پلیرِ 171000تومنی
از بابام هدیه گرفتم و فکر کردم که حالا وقتی از خونه میرم بیرون باید دو برابر
مواظب کیفم باشم که خدای نکرده دزدی نزنه بهم، اون پورشه پانامرا زیر پاش بوده و
تهران رو متر میکرده و دنیا به چپ بوده براش و دختر هم یه وسیله برای اینکه اون
زودتر به خوشبختی و آرامش برسه.


وقتی من نگران بودم که خطِ افتاده روی شیشه این دستگاه بزرگ رو چطور
برای بابا توجیه کنم، اون با آیفونش از فرورفتگی بنز اس 500 ش عکس میگرفته و توی
مهمونیا به رفقاش نشون میداده که ببین ماشین له شد!


من و این دوستم گاهی با هم پیاده روی می کنیم! البته که دوستم از اون
دسته آدم های ماشین دارِ غریبه با پیاده روی نیست و کلا همونطور که گفتم دنیا و ما
فیها رو مدت هاست دایورت کرده به چپ و فقط لذت میبره از لحظه هاش و یه پوچیِ خوبی
هم داره توی زندگی و راه و رسمش!


حالا اینهمه که از این دوستم تعریف کردم اصل داستان برای این بود که
بگم آدم میتونه از تفاوت ها چیز یاد بگیره.آنی که تفکرات دو تا آدم خیلی شبیه به
هم باشه، وقتی بحثی بوجود میاد، هردوطرف غیر از تایید حرفای همدیگه حرفی ندارن و
این مساله باعث می شه آدم به خودش بباله (واقعا نمیدونم بالیدن صرفِ این شکلی داره
یا نه) که به به چقدر نظرم درسته و حتی دوستمم قبولش داره و بهش معتقده! ولی خب
اینکه چیزی به آدم اضافه نمیکنه! مساله یادگیری از وقتی بوجود میاد یا اصلا شاید
مفهوم بحث کردن از زمانی بوجود میاد که نظرات متفاوت باشه و بشه درباره شون صحبت
کرد و نقدشون کرد، حالا اگه هم نه تمامِ بخش های یه مساله، که حداقل هایی باشه که
سرشون توافقی بین طرز فکر دو طرف نباشه!


پس اینطور می شه که بهترین دوستی ها از نظر من برای مواجهه و صحبت
کردن، همین دوستی های خیلی متفاوت هستن! البته که از همچین دوستی نباید انتظار
داشت که توی شرایط بحرانی مثل برادر یا خواهر کنارمون باشه، درکمون کنه، عاشقمون
بشه، تمایل داشته باشه که درباره زندگی خصوصیمون باهاش صحبت کنیم یا برامون از
رازهای زندگیش بگه. این آدم ها دوستایی هستن که باهاشون حرف میزنیم! دوستایی که باهاشون
بحث میکنیم و ازشون چیزی یاد میگیریم و بهشون چیزی یاد میدیم. این دوستی های بی
تعهدِ پر حرف، خیلی خوبه!





<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ